مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» بدترین شب زندگیم...

سلام...

از کجا بگم چی بگم حال نوشتن ندارم از سر شب فقط قورت میدم بغضی ک داره خفم میکنه.الان ک دارم مینویسم برات تنهای تنهام تو تاریکی نشستم.به هیچی فکر نمیکنم نمیتونم فکر کنم گیج گاه سرم از بس بغضمو خوردم داره میترکه.

یه عمره دعا کردم خدایا یکی رو بیار تو زندگیم ک واقعا دوسم داشته باشه گفتم خدایا جونمو بگیر اما بذار حس کنم ک کسی ک دوست داره چ کارایی برات میکنه گفتم بذار حس کنم ک منی ک همه رو دوست داشتم و برا همه مردم و زنده شدم ولی هیچ کدومشون تحویلم نگرفتن بذار ببینم اونا چ حسی دارن گفتم بذار ببینم وقتی رفتن خودشونو چی دیدن.

ولی هیچ وقت فکر نمیکردم اینقدر بد باشه.کاش توهم میرفتی کاش توهم تحویلم نمیگرفتی.چون خدا یکی رو اورد ک عاشقم نبود بلکه دیوانم بود بلکه همه زندگیش بودم.اگه میدونستم ک دعا های من ی روز تورو بدبخت میکنه هیچ وقت این ارزو رو نمیکردم.

امشب برا اولین بار فهمیدم ک از زندگی سیر شدن یعنی چی فهمیدم ک دل شکستن یعنی چی امشب فهمیدم ک تنهایی یعنی چی.

کاش ک هیچ وقت دوسم نداشتی.اینقدر تو مشکلات و فکر های خودم غرق بودم ک یادم رفته بود یکی عاشقمه ک یکی دوسم داره.این مدت ک همه اس میدادن میگفتن فرناز هر شب کارش شده گریه وقتی میگفتن تا تنها میشه به خاطر تو داره اشک میریزه فهمیدم ک اونی ک ارزوم بود تو بودی.ولی یادم رفته بود بگم خدایا من نمیخوام مثل بقیه اونی ک دوسم داره رو جا بزارم فقط گفتم بذار حس کنم چ مزه ایه.الانم مزه رو چشیدم ولی من ک ترکت نمیکنم ولی من ک ازت جدا نمیشم خدا خودش میخوام من ترکت کنم.

نمیدونم چی بگم نمیدونم چی بگم ک مثل همیشه اروم بشم.کاش مثل همیشه ب جای خوندن میتونستی بزنگی ک فقط حرفامو گوش کنی.

وقتی فکر میکنم تو ب خاطر من منی ک ارزش زندگی کردن ندارم رفتی با چیزی ک ن معلومه چیه با چیزی ک تو ازش از بچگی ترسیدی با چیزی ک تو ازش فراری بودی با دشمن جونت دوست شدی اونم چرا بخاطر من.تو میترسی میدونم اما ترسو ب جون خریدی ولی من غذاب میکشم من اینجا پرپر میشم.

وقتی فکر میکنم ک بهش گفتی زانیار رو خوب کن توهر کاری بگی انجام میدم وقتی تصور میکنم ک ب خاطر من تو اوج ترس باهاش حرف زدی وقتی تصور میکنم ک تو داشتی خودتو خیس میکردی اما ب خاطر من گفتی از من و هزار تا من دیگه متنفر میشم.تو خیلی مهربونی تو خیلی دختر خوبی هستی.عاشق اون لحظه ایم ک تو میخندی.

من اگه ی روز تورو از دست بدم اون روز میمیرم اون روز دیوانه میشم.اگه خدایی نکرده اسیبی بهت برسه اگه خدایی نکرده تو ب حرفشون گوش بدی و اون چیزی ک خواستن رو انجام بدی اگه دیوانه بشی من خودمو نمیبخشم این قلب به درد نخور رو ک الهی خدا نگه داره رو خودم از حرکت میندازم.

یادته قسمم دادی گفتی قرص برنج برام بخر؟؟خریدم چون جونتو قسم خوردم ولی نفرستادم چون دلم نیومد.اما ب قران قسم امشب دوبار از جعبه درش اوردم ک بخورم خلاص بشم اما نکردم ب خاطر تو.اخه چرا فرناز چرا این کارو کردی؟یعنی تو نترسیدی ک اگه ی چیزی خواستن انجام ندی بلایی ب روزت میارن؟تو به نظر خودت کار خوبی کردی؟؟؟

اخه عوضی تو نباشی پیشم من سگ چ غلطی کنم تو فکر کن خوب خوبم ولی وقتی تو نباشی منم نیستم پس چرا نذاشتی ب درد خودم بمیرم دردم کم بود توهم اضافش کردی؟؟؟باشه مشکلی نیستغم توهم روش.فرناز از دستت ناراحتم خیلی ولی تو برا من کردی اما غلط کردی.فرناز امشب ی دیوانم نمیدونم چمه ولی هرچی هست حس بدی دارم انگار برا نفس کشیدنم باید زجر بکشم.

تو لازم نبود این کارا رو بکنی من بودم کنارت با این کارت منو خوب نکردی با این کارت بریدم از زندگی از همه چی از این ک نمیتونم بهت دل ببندم نمیتونم بهت پشت ببندم نمیتونم روت حساب کنم ک فردا مثل ی زن عاقل کمک میکنی.

نمیگم ممنون ن به جاش کاش دستت میشکست و اینو نمیکردی.فرناز از خدا بزرگ تر نیست اون نخواد ی برگ از درخت کنده نمیشه.منم برگ زندگیم خدا بخواد میفتم نخواد گل میدم.من با وجود این ک تو بودی بیخیال شده بودم وقتی میدیدم اینقدر دوسم داری زنده میشدم این اواخر مشکلی نداشتم ولی امشب گند زدی.فردا تو ی مطلب همه چیو تعریف میکنی خدا منو بکشه اگه چیزی رو جا بذاری یا چیزیو کم بگی.هواست باشه قسمم ن صدقه داره ن نظرو ن اینه اگه دوست داری سالم بمونم قسمی ک با خدا اوردم رو نشکن.پس فردا میام ک بخونم.میدونم میترسی از این ب بعد تنها جایی نمیمونی تا ی مدت بگذره به جهنم ک میخوای ب من اس بدی یا بزنگی.نمیخواد اس بدی یا زنگ بزنی همین ک گفتم از فردا تنها نمیمونی.از این خونه هم رفتی بگو ی کار برام انجام بدید بگو ک دست از سرم بردارید.اشکال نداره بذار من بمیرم اگه مرگ و زندگی من برات مهمه انجام بده تورو ب روح بابات تورو ب جون زانیار قسم میدم ک انجام بده و نترس زندگی دست خداست.

از کلت هم بنداز بیرون مرگ من.دوستت دارم ولی امشب صدای شکستن دلمو خدا شنید.

شاید فردا هم سرکار باشم امشب ک بحدی ناراحت بودم با ناصرم دعوا کردم با قهر اومدم خونه اونم برا اولین بار اگه زنگ زد فردا میرم سرکار نزد خونم.دیگه توصیه نمیکنم بهت اگه منو دوست داری اون کاری ک میگم رو بکن خواهش میکنم.

دوستت دارم عاشقتم تا ابد.

عاشقتم تا ابد

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده